مهراب قاسمخاني پاسخ سيروان خسروي را داد
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۵۶۹۲۵
خبرگزاری آریا- سیروان خسروی که پاسخ کنایه های مهراب قاسم خانی را با صحبت های تندی داده بود، دوباره با واکنش او روبرو شد.
به گزارش آریا، قاسم خانی رد صفحه اینستاگرام خود نوشت:
سیروان عزیز. جوابیه مستقیمت به پست من و افشای یه مکالمه خصوصی دوستانه، من رو یاد تاکتیک “بگم؟ بگم؟” یه دوست عزیزی انداخت. نتیجه بانمکش هم این بود که الان کلی اکانت با عکسای پروفایل ارزشی به طرفدارانت اضافه شدن و دارن به من فحش میدن که جا داره به خاطرش بهت تبریک بگم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوست سابق. این که تا دیروز حضورت در فضای مجازی محدود به اعلام سانس های کنسرت و تصاویر بدنسازی و سفر و آبمیوه بود، نه به من و نه هیچ کس دیگه ارتباطی نداره، ولی وقتی یهو تصمیم میگیری که یه مطلب پر از توهین و بی ادبی بنویسی که کاملاً اعمال و رفتار و عقاید من و خیلی از دوستانم رو نشونه گرفته، چرا از شنیدن یه پاسخ غیر مستقیم اینقدر عصبانی میشی؟
آشنای فعلی. کاری ندارم که جوابیه شتابزده ات و استفاده از یه مکالمه خصوصی و تلاش برای القای این که من پولی گرفتم یا میخواستم به تو پولی بدم، هم غیر قانونی، هم غیر اخلاقی و هم غیر قابل اثباته، ولی اتفاقاً میخوام خودم همینجا تایید و البته کمی به واقعیت نزدیکش کنم. بله. راست گفتی. دوستی از ستاد آقای روحانی با من تماس گرفت و از من خواهش کرد که به خاطر روابط دوستانه ام با تو، ازت بپرسم که چنین کنسرتی رو با دستمزد خوب انجام میدی یا نه، که تو هم قهرمانانه نپذیرفتی...
فقط تو که همه مکالمه رو با این جزئیات یادته، چطور یادت رفت به هوادارات بگی که اتفاقاً من هم فعالیت در ستاد جناب روحانی رو قبول نکردم؟ واقعاً یادت رفت یا ترجیح دادی این بخشش رو حذف کنی؟ تا جایی که یادمه توی مکالماتمون من همیشه از مشارکت و وظیفه اجتماعی میگفتم و تو همیشه فکر میکردی این کارا بی فایده و بی نتیجه هستن، ولی هر دومون میدونستیم که هیچ کدوم نه به جایی وصلیم، نه از جایی رانتی میگریم. الان چرا یهو بازی رو چرک میکنی؟
و در نهایت این که اتفاقاً خوشحال شدم بحث انتفاع و استفاده مالی رو کشیدی وسط. ممنون میشم اگه به هوادارانت یه آماری از تعداد کنسرت های عمومی و ارگانی خودت و میزان درآمدت در دولت فعلی رو ارائه کنی و حتی اون چند سانسی رو هم که به خاطر مردمی بودنت لغو کردی ازش کم کنی. من هم قول میدم تمام فعالیت رسمی خودم و در آمدم در این دولت و حتی فهرست کامل اموالم رو منتشر کنم. اینجوری شاید مشخص بشه که توی همین دولتی که من بهش رای دادم، رفتار بی خطر تو برات انتفاع بیشتری داشته یا عملکرد آفتاب پرستانه من
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: مهراب قاسم خانی سیروان خسروی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۵۶۹۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روز خلیج فارس با شهنواز
از راست اسدالله، قبصه چی که جز لج و لجبازی با ما دیدبانها بلد نبود، وقتی بالای دیدگاه بودیم و ازش درخواست شلیک روی دشمن میکردیم، میگفت: باز این فرعونها صبحونه شون را تو بهترین هتل دنیا خوردند رفتن بالا فکر میکنن ما قبضه چی ها نوکر و بردشون هستیم و تو این گرما دست به سینه دستوراتشون، وقتی هم اولین شلیک کردی بعد فرمایشاتشون تازه شروع میشه حالا شلیک بعدی پنجاه تا بالا بیست به راست
دومی از راست پرویزه که به خاطر کفتراش تو جنگ مونده و هشت سال ماند و ماند و هشت بار مجروح شد یکبار شش گلوله تیربار، یک بارش سیوشش تا ترکش، یکبار دیگه چشم راستش و یکبار هم که
روی تخت بیمارستان جنگی با آن خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا میگفت: دیگه به من نگید پرویز بگید پروین
و جراحش غش کرده بود از خنده
و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، آقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجیهای مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچهها) وقتی فهمیدن بعثیها، تو جاده خروجی شهر آبادان مینیبوس و اتوبوس و سواری مردم بیگناه را میگیرند و هرکس ریش داره را پیاده و به اسارت برده و یا اعدام صحرایی میکنند قسم خوردند تا آبادان از محاصره در نیاد ریششون رو نزنند و ریششان بلند شد و بلند شد و بلند شد تا آنکه شانسشون زد و محاصره شهر یک سال نشده شکسته شد وگرنه حالا حالاها هرسال رکورد جدیدتر ریششون تو کتاب رکوردهای گینس جابجا و قیافه هردویشون هم طوری ثبت میشد که تا حالا اینقدر گمنام نمونند
ولی یک سال کمتری بعد، قاسم با برادر کوچکترش رضا که همسن من بود تو مرحله سوم عملیات خرمشهر با هم مجروح شدند و قاسم داغان و مجروح روز آزادی خرمشهر و وسط غریو شادی مردم تو خیابونا بود که ننه قاسم نتوست تحمل کنه و زد زیر گریه و خبر شهادت رضا را وسط شادی اون همه مردم به قاسمش داد
این عکس را امیر گرفت، که با هم مهماتهای خمپاره اسدالله را میدزدیم و بعد به خودش میدادیم که برامون شلیک کنه
برای همایون شهنواز آشنایی با این بچهها اون روز تو دهنه خلیجفارس طوری بود که انگار همرزمهای رییسعلی دلواری رو پیدا کرده
بهر حال برای من روز خلیجفارس با تمام جغرافیای داخل و بیرون این عکس
همگی از اینجور آدمها هستند و بس
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901792